۱۳۸۹ خرداد ۲۱, جمعه

و من جواب بدهم فکر کردم شوخی میکنی

جواب کامنت ها را دادم. آخرین پست آرش را خواندم. از آن شخصی نویسی هایی
که دوست دارم. به وبلاگ سلطان‌مرادی هم میروم. هنوز درباره خودش یادداشت
نگذاشته که توی وبلاگم لینکش کنم. به گوسفند زنده هم سر میزنم. باز هم
قاطی کرده و به همه فحش داده. دلم میگیرد. با امام زمان کنتاک شده و
کشیده به فحش. دلم بیشتر میگیرد. کامنت میگذارم. خیلی سخت است وقتی دلت
گرفته کامنتت را با شکلک خنده بنویسی. همیشه فکر میکنم باید درک کنم همه
چیز را. کامنت میگذارم با شکلک زبان درازی. کامپیوتر را خاموش میکنم که
بروم بتمرگم. میدانم فردا توی چت بهم گیر میدهد تو که آخوندی چرا بهم
هیچی نمیگی!؟ و من شکلک خنده بفرستم و بگویم که فکر می‌کردم از روی بچگی ات
شوخی شوخی این چیزها را می‌نویسی...