۱۳۸۹ خرداد ۲۶, چهارشنبه

دم بر و بچه های بلوچ گرم

آخرین کلاس های این ترم را می روم. بعضی شان تمام شده و بعضی شان چند
جلسه ای مانده. کلاس فقه را این ترم با بلوچی ها گرفته بودم و این ساعت
آخرین ساعت کلاسم با آن هاست. ردیف آخر نشسته ام. دو بلوچی کناری ام از
اول ساعت با هم چیزهایی می گویند و می خندند. بلوچی ها بر و بچه هایی شاد
و بامرام هستند. خاطرات یک ترم با هم بودنمان را مرور می کنم و فکر می
کنم چه خوش گذشت یک ترم درس خواندن بدون هیچ آدم فروشی در این کلاس.