۱۳۸۹ مرداد ۱۹, سه‌شنبه

وقتی همه خوابیم

امشب در نبرد تنگاتنگی با یک سوسک - از همان سوسک های قهوه ای که با گرم
شدن هوا پیدایشان می شود- شکست خوردم و او گریخت. شاید ساعتی دیگر که در
خواب هستم -و شاید مرده باشم- پیدایش شود و روی سینه ام احساس پیروزی اش
را پایکوبی کند.