از بالای پل دیده که آن پایین، طلبه ها یکی یکی ساک در دست سوار اتوبوس
می شوند که بروند تبلیغ. از همان بالا داد زده که آهای حاج آقا..!! داری میری
تبلیغ..؟؟؟ ما رو هم با خودت ببر... بعدش هم با دوستانش کلی زدند زیر خنده!
* نامبرده بعد از این آمده و شاهکارش را برایمان تعریف کرده و یک بار دیگر
به شوخی بامزه ی خودش کلی خندیده! خب دیگر.. چه کار می شود کرد از دست
این جوونای امروزی!؟
می شوند که بروند تبلیغ. از همان بالا داد زده که آهای حاج آقا..!! داری میری
تبلیغ..؟؟؟ ما رو هم با خودت ببر... بعدش هم با دوستانش کلی زدند زیر خنده!
* نامبرده بعد از این آمده و شاهکارش را برایمان تعریف کرده و یک بار دیگر
به شوخی بامزه ی خودش کلی خندیده! خب دیگر.. چه کار می شود کرد از دست
این جوونای امروزی!؟