جای این میز در موقعیتی است که هم به ورودی سالن اشراف دارد و هم به همه
ی میزهای سالن، و هم اینکه سر راه نیست و دنج است و هر کس میخواهد بیاید
پیشت باید فقط به قصد تو بیاید و بعد هم باید برود چون من بعد از اینکه
صحبت مان تمام شد دیگر تحویلش نخواهم گرفت. تا حالا چند نفری آمدند و
رفتند. آقای صالحی میگوید جامعه دچار آنومی شده. پسر عمورضا، برادر سعید،
از اوضاع سیاسی جامعه متأسف است. آقای رضایی پول جمع کرده خانه بخرد. علی
سرباز است. عمو حمزه بازنشست شده و خلاصه جامعه بدجوری دچار آنومی است!